حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی امام حسن مجتبی(ع) خفر

فعالیت های فرهنگی و هنری حوزه و واحدهای مقاومت

حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی امام حسن مجتبی(ع) خفر

فعالیت های فرهنگی و هنری حوزه و واحدهای مقاومت

۱۷اسفند

کارشناس مسائل بین الملل گفت: عهدشکنی رژیم صهیونیستی در پیمان اسلو زیر سایه دخالت کاخ سفید صورت گرفت.



سید جلال ساداتیان کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، با اشاره به شرط رئیس جمهور آمریکا برای شناسایی فلسطین، اظهار کرد: اینکه ترامپ شرط کرده فلسطین باید پایتخت را از بیت المقدس به مکان دیگر منتقل کند تا این کشور را مورد شناسایی قرار دهد، شرطی عجیب و خلاف عرف بین‌الملل و حقوق اساسی کشورهاست و در هیچ کجای دنیا تاکنون ندیدم کشوری برای شناسایی کشور دیگر همچین شرطی را مطرح کند.


وی تصریح کرد: این تصمیم دونالد ترامپ نشان می‌دهد که لابی صهیونیستی به طور قوی روی او کار می‌کند و اسرائیلی‌ها از طریق داماد ترامپ که یک یهودی صهیونیست است به طور مداوم نظرات مد نظر نتانیاهو را به رئیس جمهور آمریکا منتقل می‌کند.


ساداتیان بیان‌کرد: متاسفانه ترامپ همانند رئیس جمهورهای قبلی آمریکا یک ذهنیت منفی نسبت به کل سیاست‌های منطقه دارد که نمونه آن بحث برجام و مسئله سوریه است و حالا هم اعلام کرده پایتخت رژیم صهیونیستی باید به بیت‌المقدس انتقال یابد که طرح این موضوع به همان ذهنیت منفی او در خاورمیانه برمی‌گردد.


کارشناس مسائل بین‌الملل با اشاره به افزایش دخالت‌های کاخ سفید در دهه‌های اخیر در غرب آسیا، اظهار کرد: متاسفانه آمریکایی‌ها ابتدا اعلام می‌کنند که می‌خواهند سفارتشان را به قدس انتقال دهند، سپس می‌گویند قدس پایتخت اسرائیل است و در ادامه هم از فلسطین می‌خواهند که از مواضع گذشته‌اش نسبت به بیت‌المقدس عدول کنند که این موضوع هرگز از سوی فلسطینیان قابل پذیرش نیست.


وی با بیان اینکه تصمیم ترامپ در خصوص بیت‌المقدس دامنه مقاومت را توسعه خواهد داد، افزود: این رفتار رئیس جمهور آمریکا نه تنها مشکلات بین فلسطین و رژیم صهیونیستی را حل نمی‌کند بلکه مشکلات منطقه را لاینحل‌تر باقی خواهد گذاشت و زمینه افزایش تنش‌ها را فراهم خواهد کرد.


ساداتیان به سیاست‌های غلط کاخ سفید در خاورمیانه اشاره کرد و گفت: دونالد ترامپ مدام تعهداتی که این کشور در گذشته داشته را نقض می‌کند و حرف‌های رئیس جمهورهای قبلی کشورش را تغییر و آنها را با زبانی دیگر بیان می‌کند.


کارشناس مسائل بین‌الملل تصریح‌کرد: بر اساس توافق‌های اولیه‌ای که بین رژیم صهیونیستی و فلسطین صورت گرفت و به "پیمان اسلو" معروف شد، حوزه سیطره هر کدام از طرفین مشخص و رژیم صهیونیستی تعهد کرد دیگر ادعایی به سایر مناطق فلسطین نداشته باشد.


وی با بیان اینکه عهدشکنی رژیم صهیونیستی در پیمان اسلو زیر سایه دخالت کاخ سفید صورت گرفت، اظهار کرد: بر اساس پیمان اسلو قرار بر این بود که قدس به عنوان یک شهر بین‌المللی باقی بماند اما بعد از آن با بدعهدی اسرائیلی‌ها روبه‌رو شد و این رژیم به بهانه‌های مختلف توافق را بهم زد و به تعهداتی که پذیرفته بود، عمل نکرد.


ساداتیان با اشاره به اینکه تصمیم ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس، مذاکرات سازش را متوقف می‌کند، خاطرنشان کرد:‌ آنچه امروز محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان به آن تکیه کرده بحث مذاکرات صلح مبتنی بر پیمان اسلو است اما وقتی رژیم صهیونیستی با دخالت آمریکا از آن عدول می‌کند و به آن پایبند نیست، هیچ بستری برای ادامه مذاکره باقی نخواهد ماند.

بسیج دانش آموزی خفر
۲۴تیر
  • مدیر دفتر بسیج دانش آموزی سپاه سبزوار از اعزام بیش از 700 دانش آموز پسر سبزواری به اردوی راهیان نور خبر داد.

بسیج دانش آموزی خفر
۲۴تیر
  • جلسه سرگروه های حلقه های صالحین ، آذر ماه حوزه با حضور مربی محترم حوزه در سالن جلسات حوزه برگزار گردید.

بسیج دانش آموزی خفر
۲۴تیر
  • ردوی هجرت3 ویژه دانشجویان بسیجی دانشگاه آزاد و علوم پزشکی جهت ارائه خدمات فرهنگی و عمرانی به مردم شریف و محروم منطقه بشاگرد استان هرمزگان برگزار گردید.

بسیج دانش آموزی خفر
۲۴تیر
  • به مناسبت فرارسیدن هفته دفاع مقدس و بمنظور پاسداشت ایثار و تجدید عهد و پیمان با شهدای هشت سال دفاع مقدس، ویژه برنامه غبار روبی مزار نورانی شهدا برگزار شد.

بسیج دانش آموزی خفر
۲۹اسفند

حملات هوایی آمریکا پس از رسیدن ترامپ به ریاست جمهوری شدت گرفته است و این نشان می دهد یمن بار دیگر در کانون هدف گیری مستقیم آمریکا قرار گرفته است، زیرا واشنگتن مشاهده کرد که عربستان و امارات در تجاوز خود علیه یمن نتوانستند هیچ یک از اهداف شوم خود را تحقق ببخشند.

شاید بتوان یکی از دلایل اصلی پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را شعارهای ضد جنگ وی دانست. وی بارها اعلام کرد که آمریکا باید به جای ورود در جنگ های خاورمیانه به دنبال بازسازی در داخل کشور باشد. این اظهارات بخش عظیمی از مردم آمریکا را به ترامپ متمایل کرد، اما وی پس از پیروزی لحن خود را تغییر داد و همانند سایر روسای جمهور آمریکا بر طبل جنگ کوبید. در همین جهت اخیرا نیروهای نظامی آمریکا چند عملیات را با دستور مستقیم ترامپ در یمن انجام دادند. در این مطلب نگاهی به این مسئله خواهیم داشت.

خیز ترامپ جهت مداخله در جنگ یمن


هزینه ۶ تریلیون دلاری جنگ های آمریکا
«دونالد ترامپ» رئیس جمهور منتخب آمریکا اخیرا در کارولینای شمالی متعهد شد تا مداخله‌های نظامی این کشور در غرب آسیا را کاهش دهد و از طرف دیگر به تشدید جنگ علیه داعش در این منطقه بپردازد. ترامپ با تأکید بر اینکه چرخه مخرب مداخله و هرج و مرج باید به پایان رسد، در ادامه سخنرانی خود در جمع مردم کارولینای شمالی گفت که آمریکا باید از مداخله و مشارکت در درگیری‌های سراسر جهان عقب‌نشینی کند، زیرا چنین مداخله‌گری‌هایی به‌نفع منافع ملی حیاتی آمریکا نیست. 
رئیس جمهور منتخب آمریکا در ادامه سخنان خود سوگند خورد که نظامیان آمریکایی دیگر در مناطقی که آمریکا نباید در آنها بجنگد، نخواهند جنگید. ترامپ همچنین وعده داد که پول پس‌انداز شده ناشی از عدم مداخله آمریکا در غرب آسیا را در زیرساخت‌های آمریکا سرمایه گذاری کند. ترامپ گفت: ما حداقل ۶ تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کرده‌ایم، در حالی که جاده‌های ما تماماً پر از چاله است و بزرگراه‌های ما در حال تکه تکه شدن، پل‌های ما در حال ریختن هستند و تونل‌های ما دیگر خوب نیستند و فرودگاه‌های ما به‌اندازه‌ای وحشتناک است که گویی فرودگاه کشورهای جهان سومی است.
این اظهارات ترامپ اما تنها نوعی بازار گرمی رسانه ای بود و وی چند هفته بعد دستور حمله به یمن را صادر کرد تا نشان دهد او نیز رئیس جمهوری جنگ طلب است. 
یمن به عنوان اولین میدان نبرد دونالد ترامپ انتخاب شده است. در حالی که طی دو هفته اخیر، سه محموله نظامی تسلیحاتی به دست القاعده در جنوب یمن افتاده است، اکنون اسپوتنیک گزارش داده که دونالد ترامپ دستور تشدید حملات نظامی به گروه تروریستی القاعده در شبه جزیره عرب در یمن را داده است. به نظر نمی‌رسد این مقدار تسلیحاتی و اقدام نظامی صرفا برای القاعده باشد. ادعای آمریکایی‌ها مبنی بر مقابله با القاعده در یمن در حالی مطرح شده است که درباره مواضع واقعی این کشور در یمن، سوالات و تردیدهای جدی مطرح است.  

خیز ترامپ جهت مداخله در جنگ یمن


بر همین اساس، برخی رسانه‌های یمنی در گزارش‌هایی تاکید کردند که آمریکا از طریق ائتلاف عربستان در حال تغذیه تسلیحاتی القاعده در یمن است. کارشناسان سیاسی یمن معتقدند که نقض حاکمیت ملی یمن توسط پهپادهای آمریکایی زمینه ساز اشغال این کشور توسط آمریکاست. به گزارش شبکه تلویزیونی نبأ، هواپیماهای بدون خلبان آمریکا بیش از ۳۰ بار مواضع به اصطلاح القاعده و داعش را در استان های ابین و شبوه و البیضاء در جنوب یمن را مورد حمله قرار دادند و علاوه بر آن نیروهای چترباز آمریکایی در این استان ها عملیات فرود انجام دادند. 
حملات هوایی آمریکا پس از رسیدن ترامپ به ریاست جمهوری شدت گرفته است و این نشان می دهد یمن بار دیگر در کانون هدف گیری مستقیم آمریکا قرار گرفته است، زیرا واشنگتن مشاهده کرد که عربستان و امارات در تجاوز خود علیه یمن نتوانستند هیچ یک از اهداف شوم خود را تحقق ببخشند. این در حالی است که دولت نجات ملی یمن وابسته به انصارالله و علی عبدالله صالح، مداخله مستقیم آمریکا در این کشور و اتخاذ اقدامات نظامی یکجانبه به بهانه مبارزه با تروریسم را محکوم کرده است.

مهم ترین حقایق در مورد جنگ های آمریکا
چرا ترامپ بر خلاف وعده های خود آغازگر جنگی جدید شده است؟ واقعیت آن است که تاریخ آمریکا با جنگ و خشونت در هم آمیخته است. نگاهی به برخی از آمارها به خوبی این موضوع را تأیید می کند:
- ایالات متحده ۹۳% از تاریخ خود را در جنگ گذارنده است. به عبارت دیگر ۲۲۲ سال از تاریخ ۲۴۰ ساله آمریکا در جنگ سپری شده است.
- هیچ رئیس جمهوری در طول تاریخ آمریکا نبوده است که کل دوره خود را در صلح گذرانده باشد و به بیان دیگر رئیس جمهور جنگ بوه اند نه رئیس جمهور صلح.
- ایالات متحده هیچ گاه یک دهه پشت سر هم را در صلح و بدون جنگ پشت سر نگذاشته است. 
- تنها زمانی که آمریکا پنج سال پشت سر هم را بدون جنگ پشت سرگذاشته است به سال های ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۰ میلادی بر می گردد. این سال ها دوره انزوای آمریکا در نظام بین الملل بوده است. 

خیز ترامپ جهت مداخله در جنگ یمن


بنابراین می توان به این نتیجه رسید که سیستم سیاسی- امنیتی آمریکا به گونه ای طراحی شده است که بقای آن منوط به مداخله نظامی آمریکا در مناطق دیگر است، چرا که این کشور شعار جهانشمولی ایدئولوژی خود را دارد و برای این منظور باید در مناطق مختلف حضور داشته باشد. از این رو چندان تفاوتی بین روسای جمهور آمریکا وجود ندارد. ترامپ حتی اگر با نیت دوری از جنگ وارد کاخ سفید شده باشد، اما سیستم سیاسی آمریکا وی را مجبور به مداخله نظامی خواهد کرد. همانگونه که در مورد یمن این مسئله اتفاق افتاد. در واقع ترکیب کابینه ترامپ به گونه ای است که امکان این که وی بتواند آمریکا را از جنگ های منطقه ای خارج کند وجود ندارد، چرا اکثر وزرا و مشاوران وی افرادی جنگ طلب هستند و به این مسئله عقیده دارند که آمریکا برای حفظ منافع حیاتی خود باید در کشورها و مناطق دیگر مداخله نظامی کند. 
از سوی دیگر ترامپ در این مدت نشان داده است که چندان قابل پیش بینی نیست و به هیمن دلیل احتمال تصمیمات عجیب تر از سوی دونالد ترامپ وجود دارد. درنهایت این که همواره بین شعارهای سیاستمداران با اقدامات آن ها تفاوت های عمیقی وجود دارد. ترامپ را نیز دقیقا با این معیار باید سنجید./ب/گ.

بسیج دانش آموزی خفر
۰۵اسفند
واگذاری سرزمین فلسطین توسط پادشاه آل سعود، عبدالعزیز، صورت گرفت و برای آن اسناد تاریخی نیز وجود دارد. عبدالعزیز بنیانگذار رژیم سعودی و پدر پادشاه حال حاضر، سلمان بن عبدالعزیز بوده است. سلمان نیز توافقنامه واگذاری سرزمین فلسطین به امپراتوری بریتانیا و یهودیان صهیونیست را آشکار کرده و از فرماندهان انگلیسی خود اطاعت می کند. این داستان یکی از مهمترین اسرار آل سعود بوده است. خیانت آنها به فلسطینیان تا به حال به علت نفوذ سعودی ها در رسانه ها فاش نشده است.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل
ششمین کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین سه شنبه سوم اسفند سال ۱۳۹۵ با حضور مقام معظم رهبری و روسای سه قوه آغاز شد. در این کنفرانس که ریاست آن بر عهده علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی است هیأت‌هایی از ۸۰ کشور جهان حضور دارند.
در خصوص اهمیت نقش ایران در حمایت از ملت فلسطین، خبرنگار گروه بین الملل بصیرت، گفتگویی را با مروا عثمان، استاد دانشگاه و کارشناس امور سیاسی از لبنان، که همچنین یکی از مهمانان این اجلاس است، صورت داده است که در ادامه می آید:
سرزمین فلسطین توسط پادشاه آل سعود به انگلیس واگذار شد
بصیرت:  نقش دولت و مردم ایران در حمایت از ملت فلسطین را چطور ارزیابی می کنید؟ با توجه به این مساله که بسیاری تلاش می کنند این کمک ها را کم اهمیت و یا صرفا سیاسی جلوه دهند.
چیزی که دولت ایران برای مردم فلسطین از سال ۱۹۷۹ تا به حال ارائه کرده است، این است که فلسطینان در مقاومت روی پای خود بایستند و در مبارزه علیه تروریست های اسرائیل، ثابت قدم باشند. 
این کمک ها انسان دوستانه، مقاومتی و کمک های سیاسی هستند. زمانی که دولت های امپراتوری غربی بدون هیچ چون و چرایی با اسرائیل همراه هستند و از نسل کشی های آن حمایت می کنند، آیا این حق هر انسانی نیست که علیه این ستم بایستد و با ستمکار مبارزه کند؟ 
دولت ایران نه تنها وظیفه اخلاقی خود برای حمایت سیاسی و انسان دوستانه از فلسطینان را بروز داد بلکه وظیفه دینی خود برای این منظور را نیز نشان داد. آنها تاکنون این وظایف به خوبی انجام داده اند، در حالی که سران دول عرب خودشان به فلسطینان ظلم کرده اند و این دولت ها نیز همدست با صهیونیست ها بوده و علیه منافع و آزادی فلسطینان توطئه کرده اند. 

بصیرت: برخی کشورهای مدعی حامی ملت فلسطین مانند عربستان سعودی به صورت پنهان و آشکار با غاصبان سرزمین فلسطین مذاکره می کنند و ارتباط دارند. آیا این کشورها و حکومت ها می توانند ادعا کنند که حامی مردم فلسطین هستند؟
عربستان سعودی، هیچ وقت از فلسطین حمایت نکرده است. اگر به عقب برگردیم به راحتی می توانیم پی ببریم. 
اگر بین امیر مکه (حسین) و مامور دولت بریتانیا در مصر (مک ماهون) مکاتبه ای صورت نمی گرفت، موافقتنامه ای به نام سایکس- پیکو هیچ وقت شکل نمی گرفت و بیانیه بالفور بریتانیا در سال ۱۹۱۷ نیز هیچ وقت به وجود نمی آمد. 
پیرو این داستان، واگذاری سرزمین فلسطین توسط پادشاه آل سعود، عبدالعزیز، بود که برای آن اسناد تاریخی نیز وجود دارد. عبدالعزیز بنیانگذار رژیم سعودی و پدر پادشاه حال حاضر، سلمان بن عبدالعزیز بوده است. سلمان نیز توافقنامه واگذاری سرزمین فلسطین به امپراتوری بریتانیا و یهودیان صهیونیست را آشکار کرده و از فرماندهان انگلیسی خود اطاعت می کند. 
این داستان یکی از مهمترین اسرار آل سعود بوده است. خیانت آنها به فلسطینیان تا به حال به علت نفوذ سعودی ها در رسانه ها فاش نشده است. از آن زمان به بعد، بریتانیا به همراه متحدان صهیونیستی اش و همچنین امریکا به سعودی‌ها ملحق شدند تا از طریق نمایندگی‌های خود در خاورمیانه برای اهداف خود اختلاف و درگیری ایجاد کنند. در نتیجه، آل سعود به یک متحد اصلی و وسیله ای برای اجرای نقشه های آنها تبدیل شد. بنابراین حمایت های آنها از فلسطینیان نیز چیزی جز تظاهر نیست. 

بصیرت: تفاوت حمایت های رسمی دولتی و حمایت های مردمی در سراسر جهان چیست و چگونه می تواند به مردم فلسطین کمک کند؟
مردم منشأ قدرت هستند. اگر تلاش و قدرت مردم ایران در سال ۱۹۷۹ نبود و آنها علیه شاه پهلوی انقلاب نمی کردند، دولت سابق باقی می ماند و هیچ کمکی به مردم فلسطین نمی شد. این مردم هستند که افتخارات و دستیابی های دولت را ممکن می سازند. اما سوال منطقی که اینجا پیش می آید، این است که به عنوان یک فرد یا یک گروه چگونه می توانیم علیه ظلم و آدم کشی اسرائیل بایستیم و مبارزه کنیم؟ به عنوان یک فرد، می‌توانیم از طریق آموزش به فرزندانمان و بازگو کردن تاریخ فلسطین برای آنها به این مهم دست یابیم و برای آنها توضیح دهیم که چرا نباید با اسرائیل زورگو و ستمگر برنامه صلح داشته باشیم. همچنین با حمایت از مقاومت و آزادی با در نظر گرفتن شغل و حرفه مان می توانیم در این راه ثابت قدم بمانیم. 
اما به عنوان یک گروه، برایمان مهم است که همیشه یاد و راه فلسطینیان را به یاد داشته باشیم و آنها را گرامی بداریم. همان طور که حضرت آیت الله خمینی روز قدس را در آخرین جمعه ماه رمضان گماشت. 
همچنین می توانیم رسانه های اجتماعی را در این راه به کار بگیریم. رسانه های اجتماعی ابزارهای قدرتمندی هستند که به ما اجازه می دهند تا اخبار جعلی و دروغی را نادیده بگیریم و به جهانیان نشان دهیم که به فلسطینیان روزانه چه ظلم هایی از طرف اسرائیل ستمگر می شود. 
گاهی یک کلمه انسان را تغییر می دهد و به ما انگیزه انجام کاری را می دهد. برای حفظ هدف فلسطینیان طوری که همه متوجه شوند و ببیند که آنها از ظلم (اسرائیل) رنج می برند و برای از بین بردن رژیم صهیونیستی به کمک احتیاج دارند.  

بصیرت:  آیا پیامی برای مردم ایران در خصوص حمایت از مردم فلسطین دارید؟ 
یک تشکر ویژه باید از مردم تهران انجام دهم. درست است که من یک فلسطینی نیستم، اما اهل جنوب لبنان هستم. ما سال های طولانی ظلم و ستم اسرائیل غاصب را تحمل کرده ایم تا سرانجام مردی شجاع، سرزمین ما را آزاد کرد و جلال و شکوه را به ما برگرداند.
علی رغم تمام نابودی ها و هلاکت ها، ما هنوز در حال برنامه ریزی برای مبارزه ای هستیم که هیچ کس تا به حال انجام نداده است. مانند آنچه مردم ایران تاکنون به رخ دنیا آورده و هنوز در حمایت از فلسطینیان و لبنانی ها، علیه صهیونیست نشان می دهند. ملتی که برای ۳۸ سال گذشته زیر فشار تحریم‌ها بوده است، استحقاق تعظیم و احترام را دارد. 
من به مردم دلاور و شجاع جمهوری اسلامی ایران با تمام قلبم احترام می گذارم و به آنها عشق می ورزم. 

بصیرت: اگر یک ایرانی بودید و می خواستید برای حمایت از مردم فلسطین اقدامی کنید چه می کردید؟
من از کشور و رهبرم حمایت می کنم و به حکم جهاد آنان علیه نسل‌کشی مردم فلسطین توسط اسرائیلیان تروریست لبیک خواهم گفت. 
همچنین اگر پیشوایانم مرا فرا بخوانند، برای دفاع از سرزمین های مقدس فلسطینی آماده خواهم بود. این تصمیم قطعاً یک انتخاب شخصی است و کسی مرا اجبار به انتخاب آن نکرده است. همان طور که در صحبت های قبل هم گفتم یک کلمه می تواند بیش از حد کافی معنا داشته باشد. تنها نیاز مردم فلسطین حمایت و کمک ماست. آنها قابلیت دفاع از کشورشان را دارند، اما زمانی که فتوا صادر شود حاضرم برای این منظور جان خود را نیز فدا کنم. 

بصیرت:  برخی می گویند که نباید کاری به کشورهای دیگر و مردم آن داشت و باید اول مشکلات اقتصادی خودمان را حل کنیم و اینکه ملتی دیگر مانند مردم فلسطین و سوریه دچار مشکل هستند به ما ارتباط ندارد. جواب شما به این افراد چیست؟
انصاف این است که مشکلات داخلی (این گونه) کشورها برایمان مهم باشد. حل و فصل این مشکلات، کوچک ترین حقّی است که هر شهروندی شایسته داشتن آن است. 

سرزمین فلسطین توسط پادشاه آل سعود به انگلیس واگذار شد

به هر حال ما باید به ذهن بسپاریم که اگر خانه همسایه آتش گرفته برای خاموش کردن آن دست یاری برسانیم، زیرا زمانی می رسد که خانه خودمان نیز آتش می گیرد. به همین دلیل، نخست به عنوان وظیفه یک مسلمان جامعه اسلامی و دوم به مثابه یک اقدام احتیاطی، ما باید مطمئن شویم که دولت های همسایه مان در امنیت و آسایش به سر می برند و همچنین اطمینان کسب کنیم که کشور خودمان مورد هجوم تروریست ها قرار نگیرد. برای مثال چنین اتفاقی در لبنان رخ داد. 
در سال ۲۰۱۱ زمانی که بحران سوریه آغاز شد، کمتر از یک سال بعد در پایتخت کشور خودمان، بیروت، چند حمله تروریستی رخ داد. در پی این ماجرا، حزب‌الله، مقاومت اسلامی لبنان، تصمیمی شجاعانه گرفت و وارد جنگ در جبهه سوریه شد و ابتدا مرز‌های کشور خودمان را از نفوذ تکفیری‌ها ایمن کرد و بعد رزمندگانی را برای کمک به نیروهای مسلح سوریه فرستاد تا مناطقی که تروریست‌ها اشغال کرده بودند را پس بگیرند. این یک معادله ساده است، زمانی که انسان‌ها در کنار یکدیگر بایستند، مشکلی پیش نمی‌آید و هیچ چیز نمی‌تواند به آن مردم آسیب بزند./

از خانم مروا عثمان که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند، تشکر می کنیم.

گفتگو از: مصطفی افضل زاده

بسیج دانش آموزی خفر
۰۵اسفند
عزم بخشی از نیروهای ارزشی برای وحدت و ائتلاف بر سر یک گزینه جزم شده است و تلاش برای همراه سازی دیگر جریان‌هایی که بر تکثر تاکید دارند آغاز شده است. اما در این میان موانعی وجود دارد که جریان ارزشی برای موفقیت باید برای مرتفع ساختن آن موانع چاره‌ای بیندیشد.
سناریوی جریان‌های سیاسی برای ورود به انتخابات، مبتنی بر مولفه‌های متعددی طرحریزی می‌گردد که مهمترین آن توجه به مصالح کشور، شرایط رقابت‌های انتخاباتی، توانمندی اردوگاه خودی و وضعیت اردوگاه رقیب است. نیروهای انقلاب که رقابت انتخاباتی سال ۹۲ را به رقیب خود واگذار کرده‌اند، در این دوره در تلاشند تا با سناریویی بازسازی شده و با رفع خطاهای گذشته وارد میدان رقابت سیاسی شوند. این جریان به خوبی به یاد دارد که چطور تکثر نامزدها در انتخابات نه تنها کمکی به رشد سبد رای این جریان نکرد، بلکه رقابت نامزدها، موجب شد تا برآیند توان این جریان در مجموع به شکست در انتخابات بینجامد.در همین راستا می‌توان تعبیر آقای حداد عادل را معیاری قرار داد تا آنچه این‌روزها در این اردوگاه می‌گذرد را فهم کرد. وی که مدتی پیش در چهارمین مجمع عمومی جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی‌ سخن می‌گفت، با اشاره به پیش رو بودن "آزمون بزرگی به‌نام انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی" خطاب به همفکرانش خاطرنشان کرد: «باید همه جریانات منتسب به اصولگرا با هم متحد باشند و اگر عقل حکم کند این وحدت امری بدیهی است و اگر با تجربه نیز نگاه کنیم بارها همین تجربه به‌کمک ما آمده است... مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود ولی ما چند بار گزیده شده‌ایم و سؤال این است که "این تجربه باید چند بار دیگر تکرار شود تا برایمان تبدیل به یک تجربه شود؟"»این تعابیر به خوبی حکایت از آن دارد که عزم بخشی از نیروهای ارزشی برای وحدت و ائتلاف بر سر یک گزینه جزم شده است و تلاش برای همراه سازی دیگر جریان‌هایی که بر تکثر تاکید دارند آغاز شده است. اما در این میان موانعی وجود دارد که جریان ارزشی برای موفقیت باید برای مرتفع ساختن آن موانع چاره‌ای بیندیشد 
موانع و پیش درآمد انتخابات:اولین مانع پیش روی اردوگاه نیروهای ارزشی، تکثر و تنوع نگرشی است که در انتخابات ریاست جمهوری در قالب تکثر نامزدها تعین خواهد یافت. همینک نیز نام های مختلفی بر سر زبان‌ها افتاده که هر یک در میان یکی از اضلاع اصولگرایی هوادارانی دارند. حضور این تعداد از افراد اگر صحت داشته باشد، هرچند ممکن است در حال حاضر مانعی برای وحدت نباشد، اما با گذر زمان و صرف هزینه به سادگی قابل عبور نخواهد بود. نام بردن از آقایان میرسلیم، قالیباف، بذرپاش، جلیلی، رستم قاسمی، حاجی بابایی، ضرغامی، زاکانی، تقوی، نادران و ... نشان می‌دهد که رسیدن به نامزدی واحد در این اردوگاه آنچنان هم آسان نیست و باید تلاش‌های بسیاری توسط افراد صاحب نفوذ این جریان به عمل آید.تعریف معیار و شاخص‌هایی برای رسیدن به نامزد واحد نیز از جمله اقدامات لازمی است که باید برای آن دستورالعملی تنظیم گردد. رسیدن به نامزد واحد بدون داشتن دستورالعملی دقیق ممکن نخواهد بود. چرا که معضل بعدی در ادامه چگونگی تطبیق این معیارها با مصادیق است که اختلاف ساز خواهد بود.فارغ از موارد فوق، نکته قابل ملاحظه دیگر آن است که رقابت در فضایی برای اصولگرایان در حال رقم خوردن است که از سوی مقابل وحدت بر روی گزینه‌‌ای واحد تقریبا شکل گرفته است و اصلاح‌طلبان نیز ترجیح دادند تا گزینه‌ای را برای رقابت با آقای روحانی به میدان نیاورند و حداکثر آنکه با شرایطی از او حمایت نمایند. این وحدت نظر در اردوگاه رقیب می‌تواند موجب انسجام رای آنان گردد.ملاحظه دیگر آنکه نامزد اردوگاه اصولگرایی در این دوره باید با رقیبی به رقابت بپردازد که در جایگاه رئیس‌جمهوری قرار دارد و این امر نیز کار را برای ایشان دشوار خواهد کرد. پیشینه رقابت با رییس جمهوران در ادوار انتخابات نیز بر دشواری این امر صحه می‌گذارد.موارد برشمرده بخشی از مسایلی است که نیروهای ارزشی با آن مواجه‌اند و بدون مرتفع ساختن آن موفقیت در انتخابات دست نایافتنی خواهد بود.
تشکیل "جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی"، پاسخی به ضرورت زمانهجریان ارزشی با درس گرفتن از ادوار انتخابات گذشته، درصدد رفع موانع برشمرده برآمد و محصول آن تشکیل "جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی" شد که در روز  یکشنبه ۵ دی ماه، با حضور اعضای هیئت موسس آن در مجموعه سرچشمه تهران و قرائت بیانیه‌ای رسماً اعلام موجودیت کرد.هیئت موسس «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» به ریاست حجت‌الاسلام و المسلمین محمدحسین رحیمیان تشکیل شده و اعضای آن آقایان یحیی آل‌اسحاق، مهدی چمران، حمیدرضا حاجی‌بابایی، رضا روستاآزاد، محمود خسروی وفا، مهدی محمدی، علیرضا مرندی، نادر طالب‌زاده و خانم مرضیه وحید دستجردی می‌باشند.در بخشی از بیانیه این جبهه مردمی تاکید شده است: «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» که عنوان این حرکت مردمی و خیزش عمومی است، در نخستین گام به تشکیل «مجمع مردمی نیروهای انقلاب» همت خواهد گماشت. این مجمع که برخاسته از متن نیروهای مومن و انقلابی سراسر کشور است، با توجه به انتخابات پیش‌رو که با عنایت به شرایط کشور، بسیار مهم و سرنوشت‌ساز خواهد بود، در فرآیندی مشارکتی و مبتنی بر مردم‌سالاری، خط مشی سیاسی و اهداف و برنامه‌های جبهه را معین و اعلام خواهد نمود.»این خبر بلافاصله با واکنش فعالین سیاسی – اجتماعی همراه بود و در اولین اقدام ۲۱۰ نفر از آنان با صدور بیانیه‌ای از این جریان حمایت کردند. حمایت ۱۳ عضو کابینه دولت‌های نهم و دهم را نیز می‌توان بر فهرست این حامیان افزود. با اعلام موجودیت جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، رقابت های انتخاباتی اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ وارد مرحله جدیدی شده استتشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب را می‌توان پاسخی به این ضرورت تاریخی در اردوگاه اصولگرایان دانست که بر آن است تا اهداف نیروهای ارزشی را در قالب مجموعه‌ای فراگیرتر دنبال نماید. جبهه‌ای نوپا که هرچند از درون اردوگاه اصولگرایان برخاسته است اما دامنه تاثیرگذاری خود را فراتر از آن در سطح تمامی نیروهای ارزشی و توده‌های جامعه قرار داده است. این جبهه از توانایی‌های برخوردار است که می‌تواند بر ضریب موفقیت آن بیفزاید.نگاهی به اسامی ۱۰ نفر هیئت موسس نشان می‌دهد که افرادی میدان دار این عرصه شده‌اند که چهره‌های پرتنش و رادیکال به حساب نمی‌آیند و تقریبا از نوعی اعتدال برخوردارند. ترکیب آنها نیز از طیف‌های مختلف نیروهای ارزشی است و تنها متعلق به یکی از اضلاع آن نیستند. این جبهه تلاش دارد تا با بهره گیری از ظرفیت همه گروه‌ها و طیف‌های نیروهای ارزشی و فراتر از حصارهای تنگ جناحی‌گری، مسیر فراگیری گفتمان انقلاب اسلامی را دنبال نماید.به گفته فعالین این جبهه، از جمله رستم قاسمی وزیر پیشین نفت؛ جبهه انقلاب اسلامی باید چتری برای تفکر اصولگرایی و انقلابی باشد و برنامه‌ریزی برای انتخابات سال ۹۶ تنها یکی از اهداف این جبهه است. به واقع این جبهه مدعی است که حرکتی گفتمانی و فراگیر است که برآمده از افقی فراتر از نگاه‌های مقطعی معطوف به انتخابات می‌باشد و تجمیع و ساماندهی نیروهای انقلابی با هدف پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی را سرلوحه خود قرار داده است.البته این جبهه برای انتخابات اردیبهشت ۱۳۹۶ نیز برنامه دارد و مکانیزم عملکرد خود را نه از بالا به پایین که از پایین به بالا و از دل توده‌های جامعه و نیازهای آنان تعریف کرده است و در تلاش است تا برآیند مطالبات مردمی را به عنوان شعارها و برنامه‌های خود در انتخابات قرار دهد. به واقع تصمیم‌گیر نهایی در این جبهه نه هیئت موسس که "مجمع مردمی نیروهای انقلاب" خواهد بود. نامزد انتخاباتی این جریان نیز در نهایت از فرآیندی مردم سالار نه نخبه‌گرا تعیین خواهد شد. و با تعیین شاخص‌ها از طریق نظرسنجی‌هایی که نشانگر باورها و دغدغه های مردمی است کار رسیدن به نامزد نهایی دنبال خواهد شداین جبهه تداوم وضعیت موجود کشور را خسرانی برای انقلاب و منافع ملت می‌داند و سناریوی "عبور از روحانی" را دنبال خواهد کرد و همین هدف گذاری مرز این جریان با جریان رقیب اصلاح طلب خواهد بود.مکانیزم فعالیت انتخاباتی جبهه مردماین جبهه پس از اعلام موجودیت، تلاش نمود تا تشکیلات خود را در سراسر کشور ساماندهی کرده و آماده برگزاری اولین مجمع عمومی خود در اسفندماه باشد. این نشست کلیدی روز پنج شنبه ۵/۱۲/۹۵ با حضور ۳۰۰۰ نفر از نمایندگان مردمی از سراسر کشور در مجموعه شهر آفتاب تهران برگزار خواهد شد. در این نشست که از صبح تا عصر روز پنج شنبه ادامه خواهد یافت، مهمترین گام و تصمیمات راهبردی انتخاباتی این مجموعه اتخاذ خواهد شد.در مجمع عمومی روز پنج شنبه، شورای مرکزی جبهه مردمی با رای نمایندگان منتخب مردم در شهرها و از اقشار مختلف انتخاب خواهد شد.به گفته حجت الاسلام محمدتقی رهبر: «جبهه از کاندیداهایی که با این جبهه ارتباط دارند دعوت می‌کند و به آنها اعلام می‌کند که جبهه روی هر فردی که به اجماع رسید سایرین باید بپذیرند. تاکنون بسیاری از اصولگرایان پذیرفته اند» در همین راستا گروههای مختلف جبهه مردمی، نامزدهای مورد نظر خود را به جبهه معرفی کرده‌اند. همانطور که سید محمد حسینی، نیز اعلام داشته است: «جبهه یکتا گزینه‌های خود را مشخص کرده است و همچون دیگر احزاب و تشکل‌‌ها در موعد مقرر به جبهه مردمی نیروهای انقلاب معرفی می‌کند تا در معرض آرای حاضران در مجمع ملی قرار گیرند.»به گفته رضا روستا آزاد، عضو هیئت موسس جبهه مردمی نیروهای انقلاب: «انتخاب استمزاجی فردی که توانمندی پذیرفتن مسئولیت ریاست جمهوری را دارا باشد در نشست پنج شنبه انجام خواهد شد... قرار است از بین ۵۰ نامزد منتخب مردم و اقشار مختلف برای پذیرفتن مسئولیت کاندیداتوری در انتخابات پیش رو با رای اعضا ۱۰ نفر انتخاب شده تا پس از آن برنامه ها با این نامزدها به طور جدی تر دنبال شود»مهدی چمران نیز گفته است: «شورای مرکزی از بین افرادی که مطرح می‌شوند به یک تجمیع می‌رسد و نهایتا بعد از مصاحبه‌ها و سنجش‌هایی که صورت می گیرد یک نفر یا تعدادی از افراد به رسانه‌ها اعلام می‌شود. سعی بر این است که این انتخاب به صورت فردی نباشد و یک تیم انتخاب شود مثل تیم اقتصادی، تیم فرهنگی، تیم سیاسی و غیره. این به این معنا است که می‌خواهیم از تمام نیروهای متخصص استفاده کنیم تا دولت آینده قرص و محکم تر پایه ریزی بشود.» آل اسحاق عضو دیگر هیات موسس جبهه مردمی نیروهای انقلاب نیز تاکید دارد که همراه نامزدهای جبهه تیم معرفی می‌کنیم**برای مشخص شدن دقیق روند کار جبهه مردمی باید منتظر بود اولین مجمع عمومی این جبهه در روز پنج شنبه شکل گیرد، تا هم ترکیب شورای مرکزی مشخص گردد و هم از ۱۰ گزینه اصلی این جبهه برای نامزدی در انختابات ریاست جمهوری دوازدهم رونمایی شود.این جبهه برای موفقیت راهی طولانی و با مشکلات عدیده‌ای را در پیش دارد که برخی از آن برخاسته از آسیب‌های درونی و برخی به دلیل موانع بیرون و بازی رقیب است که تحلیل آن را در جای دیگری باید دنبال نمود. توجه به نقدها و ترمیم ضعف‌ها، انسجام تشکیلاتی، اعتماد سازی در میان بدنه نیروهای ارزشی و توده‌های مردم، و  پایبندی به فراجناحی و مردمی بودن، مهمترین فوریتی است که می‌تواند این جبهه را مسیر دستیابی به اهداف خود موفق بدارد 
بسیج دانش آموزی خفر
۰۵اسفند
طبق قانون، سطح رهبری راهبردی و سیاستگذاری کلی و کلان است، نه ورود عملی به مباحث اجرایی که در حوزه وظایف قوای سه‌گانه قرار دارد، با این‌حال رهبر معظم انقلاب، همواره با تأکید بر فرصت‌های فراوانی که برای بهبود شرایط در اختیار مسئولین محترم قرار گرفته، اهمیت برخورد به‌هنگام با تخلفات و ضرورت رفع نواقص و کاستی‌های اجرایی در نظام اداری کشور را (گاهی حتی با اشاره به جزئیات)، به مسئولین ذیربط متذکر و رفع آنها را به‌طور مکرر از آنها مطالبه کرده‌اند.
پایگاه بصیرت / گروه اقتصادی/احمدرضا هدایتی
این روزها نگرانی ناشی از کم‌کاری بعضی از دستگاه‌ها و نیز انتشار اخبار تخلفات و مفاسد اقتصادی برخی از مدیران، سبب شده تا این پرسش در افکار عمومی جامعه شکل بگیرد که چرا افراد مفسد یا مسئولین ناکارآمد بلافاصله پس از شناسایی، عزل و برکنار نمی‌شوند، اما نکته مهم این است که بسیاری از مردم انتظار دارند و یا تصور می‌کنند که تصمیم‌گیری در این رابطه باید از سوی رهبر معظم انقلاب اتخاذ گردد.
قبل از پاسخ به این پرسش، ذکر چند نکته ضروری است، اول این‌که؛ براساس آموزه‌های اسلامی، تقوای الهی، ساده‌زیستی و به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب، عملکرد جهادی و انقلابیِ توأم با تعهد و تخصص، در ردیف شاخصه‌های لاینفک مسئولین نظام اسلامی قرار دارد و اگر نگوییم، یک مسئول موفق کسی است که برای خدمت باید به‌اصطلاح ذی طلبگی را پیشه خود سازد، باید بپذیریم که حداقل نباید سطح زندگیش بالاتر از سطح متوسط جامعه  باشد، بنابراین دقت و تلاش ویژه در جهت انجام درست وظایف محوله و در عین‌حال پرهیز از اشرافیگری و سوءاستفاده از بیت‌المال، کمترین توقعی است که از مسئولین نظام اسلامی وجود دارد.
درست به همین دلیل است که از نظر افکار عمومی جامعه؛ حتی قانونمند نمودن دریافتی ماهانه مسئولین در سقف بیش از ۲ برابری دریافتی سالانه سایر کارکنان، به بهانه این‌که میزان برداشت‌های غیرقانونی و انتظارات مدیران بیش از این بوده، (مخصوصاً در مواردی که فعالیت دستگاه‌ها در حد حفظ وضع موجود باشد) چندان معقول و منطقی به‌نظر نمی‌رسد و می‌تواند منجر به ایجاد شکاف بین مردم و مسئولین گردد. 
دوم این‌که؛ براساس قانون و اصول و ارزش‌های اسلامی، برخورد با متخلفین منوط به محرض بودن و امکان اثبات جرم است و حتی اگر واقعیت داشته باشد، تنها با اتکاء به گفته‌ها و شنیدها نمی‌شود فردی را متهم، محکوم و عزل نمود و این در حالی است، که در بسیاری از موارد، یا کشف آثار جرم و ردپای مجرمین بسیار مشکل است و یا اخبار مطرح در این زمینه در حد شایعه بوده و عمدتاً در جهت تخریب شخصیتی افراد و سیاه‌نمایی و مخدوش ساختن چهره نظام توسط رسانه‌های معاند منتشر می‌شود.
امام اول شیعیان حضرت علی (ع) نیز در بیان ضرورت برخورد با جرائم اثبات شده، در نامه‌ای خطاب به مالک اشتر می‌فرمایند: «مراقب کارکنان خود باش، اگر یکی از آنان دست به خیانت آلود و گزارش همه بازرسان آن را تایید کرد، باید به آن اکتفا کنی».
سوم این‌که؛ متأسفانه در کشور ما به علل مختلف از جمله؛ قدیمی بودن پاره‌ای از قوانین و مقررات و در مواردی، وجود خلاءهای قانونی و همچنین کمبود نیروی انسانی برای بررسی مدارک و رسیدگی دقیق تخلفات، معمولاً فرآیند صدور حکم نهایی زمانبر، طولانی و فرسایشی است، اما این مفهوم به معنای عدم رسیدگی نیست، چرا که اکثر تخلفات، با شدت و ضعف نسبی در حال پیگیری است.
چهارم این‌که؛ اصولاً بخشی از ناهنجاری‌ها، مربوط به بستگان سببی و نسبی مسئولین است و چه بسا مورد رضایت مسئول مربوطه هم نباشد، که طبیعتاً در این موارد باید برای پیشگیری از دامن‌زدن افراد مغرض به شایعات، عدم رضایت همراه با واکنش صریح و به‌موقع مسئول ذیربط باشد، همچنان که در صدر اسلام نیز معدود تخلفات یا زیاده‌خواهی منسوبین ائمه معصومین(ع)، با برخورد قاطع و بلکه شدیدتر این بزرگواران مواجه می‌شده است. 
البته در همان دوران نیز گاهی بنا بر موقعیت اجتماعی و مصالح عمومی، نحوه برخورد با کارگزاران متخلف، همراه با اغماض و یا تأخیر در اجرای قانون و حکم شرعی بوده است. به‌عنوان مثال؛ می‌توان به نحوه برخورد حضرت علی(ع) در مواجهه با رفتارهای دوگانه و منافقانه اشعث‌بن‌غیس‌کندی و ناکارآمدی و سکوت ابوموسی ‌اشعری نسبت به خواسته رهبری و یا زیاده‌خواهی‌های طلحه و زبیر اشاره کرد.
پنجم این‌که؛ نباید فراموش کنیم که همه ما به علل مختلف از جمله؛ بی‌تفاوتی نسبت به ناهنجاری‌های اخلاقی و اجتماعی و پرهیز از اجرای اصل رهبردی و پیشگیرانه‌ امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر و بعضاً انتخاب افراد غیراصلح در فرآیند انتخابات مختلف و امثال آن، کم یا زیاد در بروز این ناهنجاری‌ها نقش داشته‌ایم و در بسیاری از موارد نباید و نمی‌توانیم همه گناه را متوجه دیگران بدانیم.
با این‌حال ممکن است همچنان این پرسش مطرح باشد که چرا رهبر معظم انقلاب(دامت برکاته) برای برخورد با مسئولین هنجارشکن وارد عمل نمی‌شوند؟ در پاسخ به این پرسش باید به موارد ذیل اشاره نمود:
۱-    طبق قانون فقط عزل و نصب رئیس قوه قضائیه و فرماندهان نظامی و انتظامی و نهادهای وابسته به رهبری مانند؛ کمیته امداد امام خمینی(ره)، به‌طور مستقیم بر عهده رهبری است و عزل و نصب سایر مسئولان و مدیران اجرایی کشور بر عهده رؤسای قوای سه‌گانه است، البته بر اساس اصل هشتاد و نهم قانون اساسی، عزل رئیس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور و پس از حکم دیوان عالی کشور یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی و یا تخلف وی از وظایف قانونی، نیز بر عهده مقام رهبری است.
۲-    طبق قانون، سطح رهبری راهبردی و سیاستگذاری کلی و کلان است، نه ورود عملی به مباحث اجرایی که در حوزه وظایف قوای سه‌گانه قرار دارد، با این‌حال رهبر معظم انقلاب، همواره با تأکید بر فرصت‌های فراوانی که برای بهبود شرایط در اختیار مسئولین محترم قرار گرفته، اهمیت برخورد به‌هنگام با تخلفات و ضرورت رفع نواقص و کاستی‌های اجرایی در نظام اداری کشور را (گاهی حتی با اشاره به جزئیات)، به مسئولین ذیربط متذکر و رفع آنها را به‌طور مکرر از آنها مطالبه کرده‌اند.
۳-    از آنجا که در نظام جمهوری اسلامی ایران، تمام مسئولین به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم از طریق آرای مردم انتخاب می‌شوند و پایه و اساس نظام بر مبنای مشارکت عمومی و مردم‌سالاری دینی بنا نهاده شده است، لذا مقام معظم رهبری همواره تلاش نموده‌اند تا در راستای احترام به خواسته و نظر مردم، از دخالت در عزل و نصب مسئولان اجرایی اجتناب نمایند.
با این‌حال قطعاً همان‌گونه که حضرت امام(ره) در برخورد با بنی‌صدر و آقای منتظری عمل کردند، چنانچه کشور در وضعیت حاد قرار گیرد، ایشان نیز وارد عمل خواهند شد. اما باتوجه به این‌که بخشی از ناهنجاری‌های اداری موجود بر اثر سوءمدیریت و غفلت در نظارت صحیح و برخورد اصولی با متخلفین و به‌طور ناخواسته شکل گرفته، لذا بی‌شک کشور هم‌اکنون در چنین شرایطی قرار ندارد.
۴-    اصولاً همان‌گونه که اشاره شد، نظارت و کنترل و رسیدگی به تخلفات اداری و اجرایی و برخورد با عناصر فاسد و ناکارآمد، جزء وظایف ذاتی مسئولین قوای سه‌گانه است، که با فراز و فرود و با ضعف و قوت در حال اجراست و امید است قبل از آن‌که به وضعیت بحرانی برسد، با فوریت، جدیت و قاطعیت هرچه‌ بیشتر، تقویت، فراگیر و عملیاتی شود.
۵-    با توجه به توضیحات فوق؛ به‌نظر می‌رسد، در حال‌حاضر دشمنان داخلی و خارجی نظام، جاهلانه و در عین‌حال ناامیدانه مترصد آن هستند تا با هوچی‌گری و جوسازی رسانه‌ای در فضای مجازی و با بزرگنمایی مشکلاتی که بخشی از آن حاصل توطئه‌ها و اقدامات خصمانه خود آنها در عرصه‌های مختلف؛ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است، به خیال خود زمینه برای دخالت احتمالی رهبری در امور اجرایی را فراهم و سپس براساس یک سناریوی از پیش طراحی شده و با نسبت دادن انواع اتهامات به ساحت مقدس ولایت فقیه، کشور را به آشوب بکشانند.
در واقع هدف دشمن از بزرگنمایی این مشکلات و مقصر جلوه دادن مسئولین عالی نظام در سطوح مختلف، ناامید ساختن جامعه و همراه نمودن افراد عادی با این کارزار، برای تشکیک در مورد کارآمدی نظام و زیر سؤال بردن جایگاه ولایت فقیه و در نهایت ایجاد بهانه برای دخالت در امور کشور از طریق عوامل وابسته داخلی و فراهم نمودن شرایط برای اجماع جهانی علیه ایران است. 
بنابراین؛ هرگونه شبهه‌آفرینی در این زمینه و اعمال فشار برای مداخله غیرضروری رهبری، می‌تواند به استفاده ابزاری دشمن از واژه‌هایی مانند؛ آزادی و حقوق‌بشر و حتی وارد ساختن اتهام دیکتاتوری به مسئولین خدمتگذار نظام منجر و تأمین کننده اهداف بیگانگان برای تکمیل قطعات پازلِ توطئه‌هایی باشد که از بدو انقلاب اسلامی علیه کشور ما اجرا کرده‌اند.
کلام آخر این‌که اگرچه وجود برخی از مفاسد و ناهنجاری‌های اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی در نظام اداری کشور انکارناپذیر است و حساسیت نشان دادن نسبت به آنها لازم و ضروری است، اما چون فراگیر و سازمان یافته نیست، لذا انتظار می‌رود با تذکرات رهبری، هوشیاری مردم همیشه در صحنه و اقدامات مجدانه مسئولین، به زودی شاهد برچیده‌شدن کامل این مفاسد باشیم.
بدیهی است، مبارزه در این زمینه مستلزم رعایت ضوابط و قواعدی است که در یک سلسه اقدامات پیوسته و مرتبط مانند؛ آموزش و کادرسازی، پاکسازی نظام اداری، شایسته‌سالاری و بهینه‌سازی نظام کنترل و نظارت، قابل پیگیری است و تک تک افراد جامعه می‌توانند با آغاز و یا تقویت اقدامات عملی برای ساخت درونی خویش و سپس با مشارکت در میدان مبارزه با فساد، نقش اساسی در رفع ناهنجاری‌های موجود داشته باشند.
ذکر مجدد این نکته ضروری است که با همه این تفاسیر، شرایط حاکم نمی‌تواند بهانه کم‌کاری مسئولین قوای سه‌گانه در این زمینه (پیشگیری و برخورد با مفاسد) باشد.



بسیج دانش آموزی خفر
۰۷بهمن
ضمن اینکه نمی‌توان منکر اهمیت فزاینده فرایندهای اقتصادی در حیات سیاسی دنیا شد، اما این تمام روایت برای قدرت یک کشور در عرصه بین‌المللی نیست، بلکه در کنار این توانمندی‌ها، کشورها باید به تقویت ابعاد سخت‌افزاری قدرت خود نیز بیندیشند و برای آن هزینه کنند.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی/ مصطفی قربانی

ضرورت تعادل و توازن در ابزارهای سخت و نرم قدرتسیاست خارجی به عنوان موضع‌گیری خارجی یک کشور در قبال تحولات خارج از مرزهای آن که مبین ارزش‌ها، نگرش‌ها و روش‌های تحقق منافع کشورها است، نقش مهمی در تأمین و تضمین منافع ملی هر کشوری دارد. به بیان دیگر، بخشی از اداره موفق هر کشوری،‌ مرهون داشتن سیاست خارجی متعادل، عزتمندانه و حکیمانه است که بتواند دروازه‌های امکانات بین‌المللی و ارتباطات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی سازنده را با دنیا برقرار سازد. با این وجود، سیاست خارجی موفق آن است که بیش از آنکه از محیط پیرامونی و تحولات بین‌المللی تأثیر بپذیرد، بر آنها تأثیر بگذارد. بنابراین برای تحقق این هدف سیاست خارجی باید از پشتوانه‌های لازم و کافی قدرت در ابعاد سخت‌افزاری، نرم‌افزاری، مادی و معنوی برخوردار باشد.

درواقع، سیاست خارجی یک کشور زمانی می‌تواند بر تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی اثرگذار باشد که پشتوانه‌های قدرت آن به لحاظ سخت‌افزاری و نرم‌افزاری از انسجام، تعادل و توازن مناسب برخوردار باشد؛ یعنی به میزانی که یک کشور از لحاظ نرم‌افزاری ازجمله تقویت توان اقتصادی و صنعتی و تکنولوژیکی خود، دستیابی به فناوری‌‌های نوین ارتباطی و تولیدی و... قوی است، باید به لحاظ توانمندی‌های سخت‌افزاری همچون داشتن نیروی نظامی مقتدر،‌ تجهیزات و تسلیحات پیشرفته و... نیز وضعیت مطلوبی داشته باشد تا بتواند در عرصه های بین المللی، بدون وابستگی و چشم دوختن به دست سایر کشورها، با عزت و اقتدار از منافع کشور در مقابل دیگران دفاع کند و به بهترین نحو، آنها را تأمین کند. عکس این حالت نیز ضروری است؛‌ یعنی کشوری که به لحاظ سخت‌افزاری قوی است، باید جهت تعادل و توازن‌بخشی به قدرت خود،‌ قدرت نرم‌افزاری خود را تقویت کند. برخی مدعی اند که دلیل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز همین بود و این کشور نتوانست متناسب با قدرت نظامی پیشرفته خود اوضاع اقتصادی را سامان دهد.

امروزه شاهد هستیم طیفی از روشنفکران و تئوری‌پردازان سیاست خارجی کشورمان معتقدند که چالش بزرگ سیاست خارجی ایران، برجسته شدن نگاه سخت‌افزاری و به محاق رفتن دیدگاه نرم‌افزاری قدرت در حوزه سیاست خارجی است. به باور اینها، سیاست خارجی ایران در یک پارادایم سخت‌افزار امنیت ملی تعریف شده است. به باور اینها، حضور فیزیکی در کشوری دیگر در عصر فن‌آوری اطلاعات فایدۀ چندانی ندارد، بلکه فقط هزینه است. امروزه، قدرت با حضور در بازارها و در iphone ها معنا پیداکرده است. اینان همچنین تصریح دارند که قدرت حکومت‌ها دیگر در تعداد تانک‌ها و جنگنده‌های آنان نیست، بلکه در سهم بازاری است که بنگاه‌های خصوصی آن‌ها می‌توانند در کشور‌های دیگر به دست آورند. در جهان امروز، قدرت نزد بنگاه‌های اقتصادی است و وقتی این بنگاه‌ها، اکثریت مردم را استخدام می‌کنند و فرصت نوآوری و خلاقیت به آن‌ها می‌دهند، خود‌به‌خود امنیت ملی، سیاسی و اجتماعی به وجود می‌آورند.

مشکل اساسی این دیدگاه،‌ بی‌توجهی به لزوم تعادل و توازن به ابزارها و ابعاد قدرت به عنوان وسیله‌ی اجرای سیاست خارجی است. به بیان دیگر، ضمن اینکه نمی‌توان منکر اهمیت فزاینده فرایندهای اقتصادی در حیات سیاسی دنیا شد، اما این تمام روایت برای قدرت یک کشور در عرصه بین‌المللی نیست، بلکه در کنار این توانمندی‌ها، کشورها باید به تقویت ابعاد سخت‌افزاری قدرت خود نیز بیندیشند و برای آن هزینه کنند.

وقوع حوادث اخیر در دنیا ازجمله بحران اکراین، بحران سوریه، تجاوز عربستان به یمن و... نشان داد که بعد سخت‌افزاری قدرت همچنان از اهمیت و ضرورت برخوردار است؛ زیرا در شرایطی که تصور می‌شود در عصر جهانی شدن اقتصاد، دیگر تهاجم نظامی و بعد سخت‌افزاری قدرت، اهمیت خود را از دست داده است، وقایع مذکور نشان داد که بدون در نظر گرفتن بعد سخت‌افزاری قدرت هیچ کشوری نمی تواند ادعای قدرت و اقتدار را داشته باشد.

علاوه بر این، براساس مباحث روابط بین‌الملل گفته می‌شود که قدرت نظامی ضرورتی انکارناپذیر است؛ زیرا در صورت تهاجم نظامی بیگانه به مرزها، هرچند از بعد نرم‌افزاری قوی باشیم، بالاخره باید در مقابل تهاجم بیگانه قادر به دفاع از خود و حفظ مرزهای کشور باشیم که این تنها با قدرت سخت‌افزای ممکن است.


بسیج دانش آموزی خفر